همۀ ما شهود واضحی از بردارها داریم، معلوم است که وقتی دو نفر با طناب در دوراستا میزی را میکشند نهایتا میز در جهتی بین دو راستایی که دو سر طناب نشان میدهند به حرکت میافتد، اما این که این واقعیت شهودی واضح بدیهی تبدیل به یک سری موجودات ریاضی کمی با قابلیت جمع و تفریق و ضرب دقیق و روشن شوند برایم کمکم اتفاق عجیبی مینمود؛ عجیبتر برایم آن ذهنی بود که اولین بار این شهود غیرریاضی را با خلق مفهوم ذهنی «بردار» ریاضی کرده. کدام ذهن؟